Friday, November 14, 2008

کحولت سربی صبح ابری


کحولت سربی صبح ابری








صبح زرد و نارنجی پاییزی با دمای کحل و افسردگی و رطوبت خستگی بامداد سرد؛ با اندوه ترک ‏گرمجای لذت بخش استراحت و هراس از پاگذاشتن به سرمای دودوزه باز خیابانها؛ خورشیدش که با ‏نوری بی رمق نه حاضر است و نه غایب، در پشت پرده ابر با پیک طلایی سپید مادر زمستان سَیّاسی می کند.‏
آسمان سربی و کوتاه این صبح زرد و نارنجی، همه را در مرز گرما و سرما، در نیمه راه باریدن و نباریدن ‏بلاتکلیف رها کرده و سوز بی برکتش جز طاعون افسردگی در شهر نمی پراکند.‏
گذرا باد زردی بلا تکلیفی، گذشته باد آسمان سربی بی برکت و ساکن باد سوز طاعونی و افسرده.‏
پاینده باد سفیدی روشن زمستان دراز باد نزولات مبارکش در کوه و دشت و خیابان و جاودان باد پاکی ‏طبیعت پس از غسل باران.‏
‏ به استقبال مادرپاک زمستان می شتابیم و به احترام پاکی و نورش، گوشه چادر سفید او را بوسه می ‏گذاریم.‏


‏8 صبح‏
‏7/8/87‏
سر شهرک شمس آباد

1 comment:

محمدرضا said...

ملولم رفيق
...
سيرم
از زندگي