کحولت سربی صبح ابری
صبح زرد و نارنجی پاییزی با دمای کحل و افسردگی و رطوبت خستگی بامداد سرد؛ با اندوه ترک گرمجای لذت بخش استراحت و هراس از پاگذاشتن به سرمای دودوزه باز خیابانها؛ خورشیدش که با نوری بی رمق نه حاضر است و نه غایب، در پشت پرده ابر با پیک طلایی سپید مادر زمستان سَیّاسی می کند.
آسمان سربی و کوتاه این صبح زرد و نارنجی، همه را در مرز گرما و سرما، در نیمه راه باریدن و نباریدن بلاتکلیف رها کرده و سوز بی برکتش جز طاعون افسردگی در شهر نمی پراکند.
گذرا باد زردی بلا تکلیفی، گذشته باد آسمان سربی بی برکت و ساکن باد سوز طاعونی و افسرده.
پاینده باد سفیدی روشن زمستان دراز باد نزولات مبارکش در کوه و دشت و خیابان و جاودان باد پاکی طبیعت پس از غسل باران.
به استقبال مادرپاک زمستان می شتابیم و به احترام پاکی و نورش، گوشه چادر سفید او را بوسه می گذاریم.
8 صبح
7/8/87
سر شهرک شمس آباد
1 comment:
ملولم رفيق
...
سيرم
از زندگي
Post a Comment