مناجات
به نام تو و با درود بر تو که هر آغاز من بی تو جز فرجامی نافرجام نیست. هر لحظه و هر کجا گوشه چشمت مرا منقلب می کند. و شراب عشقت دمادم مرا مستی مدام می دهد. هستی ام با وجود تو وبا توجه تو و با محبت سرشارت به من معنی می یابد. تو قائم به خودی و من قائم به تو. خورشیدی آسمانی هستی و من گیاهی نورس و کوچک که از پرتوافشانی لطیفانه ات تنها به وسع ناچیز خویش و بقدر برگهای کوچک و ضعیفش بهره مند است.
مرا دریاب. فوران آتشفشان عشقت را در دلم گرم و سوزان نگاه دار، بر علم و عملم بیافزا و مرا با صالحان ملحق گردان.
19/4/87
8 صبح
فرودگاه امام
No comments:
Post a Comment