دو روی سکه
چابکی فرار صدفی مرده به در یا از میان انگشتانت
کندی حرکت مضارب آهکی جذر2 روی جلبک فرش سنگها
رمیدن قلوه سنگی در سوراخ از هول هیکل تو
و گریز به ناگاه سفره ماهی از میان شنها
زندگی یعنی حرکت بیگاه بیجان نماها
عسلویه
خلیج نایبند
قلمریزها پوشه الکترونیکی نارنجی رنگ منه که مینیمال هام رو توش میذارم. والبته برخی چیزهای دیگه که ارزش نوشتن داشته باشه
دو روی سکه
چابکی فرار صدفی مرده به در یا از میان انگشتانت
کندی حرکت مضارب آهکی جذر2 روی جلبک فرش سنگها
رمیدن قلوه سنگی در سوراخ از هول هیکل تو
و گریز به ناگاه سفره ماهی از میان شنها
زندگی یعنی حرکت بیگاه بیجان نماها
عسلویه
خلیج نایبند
بار
گزمه دست به کمر زد و راست جلوی پیرمرد ایستاد. پیرمرد به ناچار توقف کرد و الاغی که از پشت سرش می آمد هم. صدای چریک چریک بار که با حرکت کفلهای الاغ در خورجین صدا می کرد قطع شد. گزمه از بالای قامت خمیده پیرمرد روی بار خورجین سرک می کشید که شکم گنده اش به هیکل نحیف پیر مرد چسبید. روی بار پوشیده بود.
تعلیمی اش را زیر بغل زد و دست به پشت، بدون آنکه نگاه خریدارانه اش را از خورجین بردارد پیرمرد را دور زد. با تعلیمی محکم به خورجین زد و پرسید
« بارت چیه پیرمرد؟»_
:پیرمرد بی توجه به صدای ترقی که گوش الاغ را سمت خورجین تیز کرد جواب داد
«!اگه یکی دیگه بزنی هیچی»_
13/2/89
خاتم 1
صف نهار